یدالله رویایی - سکوت دسته گلی بود

یدالله رویایی - سکوت دسته گلی بود

سکوت دسته گلی بود

میان جنجره ی من

ترانه ی ساحل،

نسیم بوسه من بود و پلک باز تو بود.

بر آب ها پرنده ی باد،

میان لانه ی صدها صدا پریشان بود.

بر آب ها،

پرنده، بی طاقت بود.

صدای تندر خیس،

و نور، نورتر آذرخش،

در آب آینه ای ساخت

که قاب روشنی از شعله های دریا داشت.

نسیم بوسه و

پلک تو

پرنده ی باد،

شدند آتش و دود

میان حنجره ی من،

سکوت دسته گلی بود.

نویسنده مطلب: برنامه نویسی حرفه ای

برنامه نویسی حرفه ای

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...