تقی سیفی - فراغ

تقی سیفی - فراغ

شعر فراغ

 

چقدر تنها باشم و از شلوغی بنویسم؟

تا کی با بغض از عشق زوری بنویسم؟

لحظه ی نبودنم به عمر تو اضافه کرد

تا کی شعر برای تو که نابینایی بنویسم؟

تا کی سکوت کنم و گلویم پُر بغض باشد

پیر شدم.. تا کی از جوانی بنویسم؟

مثل یک رود دلم را شستی، تاکی

از صافی آینه برای تو که کوری بنویسم؟

دل من تاریک است مثل زندان

تا کی به امید آمدنت از شادی بنویسم؟

من توی قفسم آن هم تک و تنها

تا کی به امید رهایی از آزادی بنویسم؟

گفتم می آیی و نیامدی، در فراغت مُردم

تا کی در تاریکی از روشنایی بنویسم؟

نویسنده مطلب: برنامه نویسی حرفه ای

برنامه نویسی حرفه ای

پاسخ دهید

1 نظر

محمدعلی دهقان کروکی(م بهنام)  ۱۳۹۹/۰۷/۲۶ - ۰۷:۲۸:۳۳

سلام درود بیکران برشما بی شک شما با اعجاز واژه ها، چه زیبا بر قلب مخاطب تاثیر میگذارید. قلمتان نویسا یاحق م بهنام