مریم هوله - تا لنگه کفش
نه
نمی شود
نمی شود آرام بگیرم
این گوشه از جهان محکومیت من است
ویترین خیابان هایش عقب مانده اند
و شلوارهایش تنم را فشار می دهند
نه ! به من دست نزن
مثل گربه های هیز بار می آیم
به پاچه های مادرم بدبین می شوم
رهبر عزیز !
چطور می توانم به تو اعتماد کنم؟
تو اصلا شبیه ترمودینامیک نیستی
دهانت پر از ساچمه است
و از کپل هایت سیاهچاله های فضایی می ریزد
چطور می توانی به من مهربانی کنی؟
وقتی پسرانت در آرزوی زنا جان می سپرند
و دخترانت
به فاحشه خانه های پنج قاره تبعید می شوند؛
نه ، به من دست نزن !
من از بال سوسک می ترسم
پروازش مستراحِ خانه ای را متروک می کند
این مردم
نمی دانم چطور آنقدر شجاعند که تو در آسمان شان پرواز می کنی !
و ای اگر کودکان بزرگ می شدند
لنگه کفشی برای تو کافی بود !
از دفتر باجه نفرین - خرداد 1379 کرج