یک بوسه و یک چای، هوا هم برفیست
با خطبه ی چشمت همه چیزم شرعیست
گرمای تنت چه آتشی بر پا کرد
با بوسه ی تو افت فشارم حتمیست
چشم های تو عجب کهنه شرابی دارد
به تو وابسته شدن خانه خرابی دارد
آخر از حسرت دیدار تو من می میرم
عاشقی هم بخدا حق و حسابی دارد
تو که از حال دل خسته ی من با خبری
بی تفاوت شدنت، سخت عذابی دارد
قصه ی عشق ما در نفر آسان نیست
چون کویری است که در سینه سرابی دارد
مشکل از چشم من و دین و مسلمانی توست
عشق هم آیه و تفسیر و کتابی دارد