شعر سبک شدم از پگاه احمدی
مشاهده متن کامل در ادامه مطلب ...
سبک شدم شبیه یک کرکس که هیچ چیز،
جز لاشه، پشتِ سرش نیست
سبک شدم مثل پلی که
لاشه اش از ته شکست
یکی به قیچی زد، موها و آینه ها را برید
و هفت قلم، خون کشید
شبیه دوری ام از خِلت نفت
شبیه مرگِ تو لای شیار زنگ زده ی لوله های گاز
که مردمی شکافته به آن زل زدند،
دیگر رسیده بود به قرنیز ...
به استخوان سینه ی ظلمانی ام
که قیر، پس می داد
به تخم چشم قلیظی که
لخته اش مانده است
به راه چاقو، که روشنایی زد
اسمت پری معلق در هواست
که خون می کُند
و درّه را از پهلو و پشت، خواهد شکافت
که روز، بی تو، رکیک است
روز، بی تو، مثل شرم، رکیک است
که گردن ات، از قو، دیوانه شد
و چشم هایت مثل دو تیغ،
باز ماند رو به ابابیل
چه قحطی غیوری مانده بین
زمستان وُ لنف
تا زیر ناف
هوا تمام کرده ام وُ نفت
زیرا بعد از تو هر چه رفت
بر من هر چه رفت
نحیف است
پگاه احمدی