نفس را کشتند تا به خاک هدیه دهند
عمر بگذرد و اشـک ها چشمه شوند
شب بشکند و روز به قامت خود ببالد
نهـال است دنیـا بگـذار خود را بسازد
عمـــر اسـت رهگـذر این فاصـلـه ها
دل است کـه می گـذرد از قافله ها
گرچه عالم چشم های تو را می نگرند
برخیز که ابرها سکوت تو را می شکنند
و تو در خوابی و من را در خاک می نهند
عمر می رود و خون ها در رگ تو می جهند
تقی سیفی - 31 خرداد 95.
کانال تلگرام ما : taghiseifi@