شعری از فاطمه اختصاری

شعری از فاطمه اختصاری

 

جای چند تا بخیه روی پوست داشتن

جا زدی تو پشت پا زدی به دوست داشتن

پشت کرده ای به پشت چوبی در اتاق

داغ کرده ای و پشت دست ، داغ روی داغ

داغ اتفاق نارفیق را فروختن

داغ واقعی باغ را شبانه سوختن

شب شبیه شب ، شبیه هیچ چی به غیر شب

بی لبی به روی لب بخواب ، شب بخیر شب !

بی لبی که دوختند توی بند دست بند

آآآآه ! خاطرات بد ... تمام ، نه ! نمی شوند

خواهشا دوباره انتظار را به سر بیار

خواهشا دوباره ابر شو دوباره تر ببار

روشنی بدوز روی چشم های بی کست

خواهشا بخواه ماه ، در بیاید از پست

از اتاق در بیا به جمع ما رفیق ها

خواهشا دوباره اعتماد کن به تیغ ها !

نویسنده مطلب: برنامه نویسی حرفه ای

برنامه نویسی حرفه ای

پاسخ دهید

4 نظر

miss_kh  ۱۳۹۵/۰۶/۲۵ - ۲۳:۵۷:۲۵

سعادت و خوشبختی رو براتون آرزومندم... خوشحال میشم به منم سر بزنین نیومدی هم اشکال نداره بازم ممنون موفق باشی

Amin  ۱۴۰۱/۰۹/۰۹ - ۱۹:۵۴:۲۰

تفسیر شب شبیه شب شبیه هیچی به غیر شب چی میشه

Amin  ۱۴۰۱/۰۹/۰۹ - ۱۹:۵۴:۴۰

تفسیر شب شبیه شب شبیه هیچی به غیر شب چی میشه

Amin  ۱۴۰۱/۰۹/۰۹ - ۱۹:۵۵:۲۹

تفسیر شب شبیه شب شبیه هیچی به غیر شب چی میشه