من آنقدر زشتم،
به اندازه دوست داشتن
آنقدر که هیچ پیکاسو هم نمی تواند مرا بکشد
من آنقدر تابلو ام که دیده نمی شوم
آنقدر که ندیده می خندند
من آنقدر شکسته ام به اندازه دوستت دارم
آنقدر که هیچ کس نمی تواند مرا جمع کند
من آنقدر هیچم به اندازه دوستم داری
آنقدر که از من می گریزی
آنقدر می گریزی ..
که می افتم و می شکنم!