ابزار وبمستر

ابزار رایگان وبلاگ

ولی عین بیگی

ولی عین بیگی

با آن ساق های کشیده ات تپه را بالا می روی از لای سوراخ های پشه بند لحظه ای آسایش فرار می کند دنبالت می آید تا با تو تا دریا راه برود گیر افتاده ام نمی گذاری حرفم را بزنم جای بیرون و درون عوض شود تو هم گیر افتاده ای می پرسم: ماهیگیران هنوز با تور ماهی م...

محمد الماسی

محمد الماسی

بفرارم از این اتاق که انجایم از این جاست نگویم به او او که به شکلی شبیه اوست بی نظمیه زمانم رنگ باخته از هوا خورده پایین شکسته داخل بیا قلب مکانم بفرارم از این جهت که بیزارم بی ازارم بگویم به او او که به شکلی.........

علی نقویان

علی نقویان

  کوچه ای که به ظاهر بن بست است یا از دور اینطور به نظر می رسد یا از نزدیک انحنایی دارد که به همراه کوچه دیگر به سومی می ریزد سرچشمه از نگاه های سردی که در کودکی آب شده اند مردان و زنانی که جریان داشتند طول ثابت کوچه را و در نقطه ای از آن مکث می کردند....

شعری از مهرگان بزرگمهر

شعری از مهرگان بزرگمهر

چه کسی می بیند؟ که ما از زوایایی نامعلوم در دوست داشتن های کثیف دست داریم و مرگ پیش از آن که در گورستان باشد شاهد همیشگی ماست ما پوسیدن های مداوم را خوب بلدیم با نفس های کشدارمان، عکس های یادگاری و سوئیت هایی با تخت های یکنفره و امید مردی ست در سرزمینی...

مهدی ناویانی - کلافه

مهدی ناویانی - کلافه

کلافه! مثل دود سیگاری که از دماغ دایناسور به کجا فرار می کند اره ماهی که خیابان های آکواریم را نفس می کشد گاو قرمزی که مثل خر فکر می کند نفهمیدی!؟ چشم هایت را ببند پهلوانی که زنجیر را پاره نکرد ! ..

مهدی ناویانی - من زشتم

مهدی ناویانی - من زشتم

من آنقدر زشتم، به اندازه دوست داشتن آنقدر که هیچ پیکاسو هم نمی تواند مرا بکشد من آنقدر تابلو ام که دیده نمی شوم آنقدر که ندیده می خندند من آنقدر شکسته ام به اندازه دوستت دارم آنقدر که هیچ کس نمی تواند مرا جمع کند من آنقدر هیچم به اندازه دوستم داری آنقد...

ولی عین بیگی - شعری کلاسیک

ولی عین بیگی - شعری کلاسیک

کیش اومدی کلی رقصیدی تا به ماتم برسم  گفته بودی باید بعد جارو به سبزیجاتم برسم امشبم باز بایست پیش دیوار رو به کمد  بگو تنهام بزار می خوام به هیجاناتم برسم دیر شده وقت از وقت گذشته دیگه صبحه  سر عهد یاد صبرت که به دو با شاخ نباتم برسم یک جوونه توو تنم ...

ولی عین بیگی - شعر سوگند

ولی عین بیگی - شعر سوگند

سرش را چرخاند سوگند به بال راستم  بال راستش را گشود  سوگند به آوازم  سرش را چرخاند  سوگند به بال چپم  بال چپش را گشود  سوگند به آغازم  پرنده مرد در دستانی  که شش روز آب حیات را به دو طرف کشید  سمتی آب شد سمتی خاک شد پیش چشمانی  که با برق مرگ گل آلود شد...

متنی فوق العاده از ولی عین بیگی

متنی فوق العاده از ولی عین بیگی

ما عکسایی که میدیم عکاسی چاپ کنه پشتش مارک داره مارک ه  Canon اصلا هم مهم نیس کسی توو عکس عقب مونده باشه یا خواب مونده باشه یا جلو عکس وایساده باشه ما فقط چاپ می کنیم میذاریم توو آلبوم همیشه وقتی آلبوم رو ورق می زنیم همه عکسامون توو دوران بلوغه انکار گ...

دو شعر کوتاه از ولی عین بیگی

دو شعر کوتاه از ولی عین بیگی

 1 اگر زنی در محیطی به اندازه یک استخر آزاد باشد اگر دو کفشدوزک بر زمین جفت شش بیایند و احساس آزادی کنند و بروند چه فرقی می کند نمی دانی چرا؟ با اینکه؛ نمی دانیم چرا باید درس بخوانیم چون نمی دانیم چه درسی باید بخوانیم   2 نغمه از زمین به آسمان ازطناب ت...

شعری از علی نقویان

شعری از علی نقویان

نام  ندارم ولی به نام هر گلی که بخوانی سر تکان می دهم. هر کبوتر که بپرانی نه اینکه اصلا زاییده نشدم. در فصلهای طولانی نامم را به ابرها داده ام که ببارد به آسمان که وسعت دهم در فصل های طولانی که باد باخود برد در فصلهای طولانی که برف می بارید کبوتر می با...

مهدی ناویانی - شعر موج

مهدی ناویانی - شعر موج

آشفتگی موج در موج سایه اش فرو می رود در چاهی که تا کجایش از چه پر باشد صدای بوقی قطعه قطعه شده در سطح تا ساحل مرتفع گذر چند اتفاق در قیچی های چندگانه سکونت تو در بازی چاقویی که دنبال دسته اش می چرخد گیج می روم در چرخی که آهسته تر انگار بر می گردد زندگی...