ابزار وبمستر

ابزار رایگان وبلاگ

به مناسبت تولد شاهین نجفی

به مناسبت تولد شاهین نجفی

به بهانه ی 19 شهریور، .. تولد شاهین نجفی   شاعر درد ... ، روز میلاد صدای نسل ماست روز میلاد، تفکر .. فلسفه .. روز میلاد کسی از جنس درد "بی محبا" .. با شرف ... با عاطفه ... در دلم دردی که درمانی نداشت جُز صدای ضجّه های یک اسیر ضجّه های "شَرمِ کهریزک" شد...

سینما رکس

سینما رکس

سینما شلوغه امشب، هیچکس این فیلمو ندیده کسی قصه ی سقوطو از ستاره نشنیده   قصه ی شاخ گوزن و شاخه ی بدون برگه اما قصه ناتمومه، سانسِ بعدی سانس مرگه   هر کسی از رو شمارش روی صندلی نشسته یک نفر برای شوخی درای سالن رو بسته   تپش ترانه مرده تو رگای این دقیقه...

پایان 5 سال حبس هیلا صدیقی

پایان 5 سال حبس هیلا صدیقی

 [Image result for ‫هیلا صدیقی‬‎] پنج سال تمام شد ... پنج سال حیات مشروط در سرزمین مادری. نمی خواهم بگویم سخت گذشت. و یا اصلا نمی خواهم برای این پنج سال مرثیه ای بخوانم، چرا که این سال های در مقابل آن چه بر بسیاری دیگر از هموطنانم گذشت، چندان قابل گفتن...

سهراب سپهری

سهراب سپهری

و رفت تا لب هیچ و پشت حوصله نورها دراز کشید و هیچ فکر نکرد! که ما میان پریشانی تلفظ درها برای خوردن یک سیب چه قدر تنها ماندیم...   سهراب سپهری   کانال تلگرام تقی سیفی HTTTP://TELEGRAM.ME/TAGH...

علی عبدالهی

علی عبدالهی

برای نوشتن از باد باید درخت بود برای دانستن طعم میوه گاهی باید زبان سایه را فهمید و دانست که آواز شباویز نه فقط زاویه ی تابش ماه که وقت دقیق جزر و مد دریا را نیز تعیین می کند   او نه درخت است نه میوه نه شباویز لمیده بر صندلی ننویی زیر این سایه بان قرمز...

تقی سیفی - رد پا

تقی سیفی - رد پا

  در رد پای خود شکل می گیرم به شکل یک طاووس قدم بر می دارم در رویای تو در دنیای پر از کابوس   تو می آیی جهان را به تو می سپارم تو بی خبری در دنیای پر از التهاب در ذهن شاعر تو بی اثری   نمی دانم چرا خوابم تو می بینی در خواب مرا زجه می زنم برایم تو منعکس...

مهدی موسوی - این روزها

مهدی موسوی - این روزها

  این روزها که آینه هم فکر ظاهر است هر کس که گفته خدا نیست کافر است   با دیدن قیافه این مردمان خوب باید قبول کرد که گندم مقصّر است   آن سایه ای که پشت سرت راه می رود گرگی مخوف در کت و شلوار عابر است   کمتر در این زمانه به دل اعتماد کن وقتی گرسنه مانده ...

تقی سیفی - عمر

تقی سیفی - عمر

نفس را کشتند تا به خاک هدیه دهند عمر بگذرد و اشـک ها چشمه شوند   شب بشکند و روز به قامت خود ببالد نهـال است دنیـا بگـذار خود را بسازد   عمـــر اسـت رهگـذر این فاصـلـه ها دل است کـه می گـذرد از قافله ها   گرچه عالم چشم های تو را می نگرند برخیز که ابرها ...

هیلا صدیقی - هفت سال بعد

هیلا صدیقی - هفت سال بعد

شعر زیبا و ماندگار هیلا صدیقی به نام هفت سال بعد   مشاهده متن کامل ادامه مطلب ...     هفت سال بعد، شهر خون و خاطره هفت سال بعد، بغض و زخم حنجره   هفت سال بعد، آسمان گرفته و حرف دل به خون شد این زبان گرفته و   هفت سال بعد، بچه ها جوان شدند عمرما گذشت و ...

ولی عین بیگی

ولی عین بیگی

با آن ساق های کشیده ات تپه را بالا می روی از لای سوراخ های پشه بند لحظه ای آسایش فرار می کند دنبالت می آید تا با تو تا دریا راه برود گیر افتاده ام نمی گذاری حرفم را بزنم جای بیرون و درون عوض شود تو هم گیر افتاده ای می پرسم: ماهیگیران هنوز با تور ماهی م...

محمد الماسی

محمد الماسی

بفرارم از این اتاق که انجایم از این جاست نگویم به او او که به شکلی شبیه اوست بی نظمیه زمانم رنگ باخته از هوا خورده پایین شکسته داخل بیا قلب مکانم بفرارم از این جهت که بیزارم بی ازارم بگویم به او او که به شکلی.........

شعری از شبنم بهنیا

شعری از شبنم بهنیا

چگونه می توان گفت به باد که نوزد وقتی قرار است بادبادکی را فراری بدهد؟ چگونه می توان اما پناه گرفت از برودتش در پس پرده های توری وقتی آن قدر قدرتمند است که از پشت شبکه ها شبکه ای را را فتح می کند...؟ به لاک ات بازگرد حلزون کوچک خدا برای ما خواب های زیا...

ابوالقاسم یزدانی

ابوالقاسم یزدانی

در این رگها چه می دود این صورت نیلیه کجاست و موهایت در چه زاویه نادانسته ای رها شده اند؟   همه چیز از یک ظهر تابستان آغاز شد من خوابیده بودم تو خوابیده بودی و کسی ما را در خواب کنار هم دیده بود   زن هر آنچه تو بودی و من: (آه مادر ...ش دارم می توانی مرا...

علی نقویان

علی نقویان

  کوچه ای که به ظاهر بن بست است یا از دور اینطور به نظر می رسد یا از نزدیک انحنایی دارد که به همراه کوچه دیگر به سومی می ریزد سرچشمه از نگاه های سردی که در کودکی آب شده اند مردان و زنانی که جریان داشتند طول ثابت کوچه را و در نقطه ای از آن مکث می کردند....