ابزار وبمستر

ابزار رایگان وبلاگ

شعر مومنان

شعر مومنان

لطف کن مسجد که می آیی رُژت را پاک کن مومنان با دیدنت،حالی به حالی می شوند خواهشا چادر نمازت تیره باشد بهتر است با گل پیراهنت،حالی به حالی می شوند عذر میخواهم ولی شلوار با مانتو بپوش در هوای دامنت،حالی به حالی میشوند این جماعت کاملا آماده گمراهی اند با ...

هیلا صدیقی

هیلا صدیقی

شعر از هیلا صدیقی، متن کامل در ادامه مطلب ...   خانه ات را باد برد تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی !؟ مسخِ افیونیِ افسانه ی اصحابِ کدامین غاری ؟ در کدامین خوابی ؟ خواب ، در چشمِ تو ویرانیِ صد طایفه است تشتِ رسواییِ دزدانِ امارت افتاد تو نگهدار ، ه...

نبی قدوسیان

نبی قدوسیان

اینجا قافیه مُرد، ترانه مُرد، نوا را غم شنیدن بر شانه پر مهر پدر، سر را بریدن   شمعى که به سورزش، یک چراغ بود بهر خانه پروانه به گردش بکُشند و، بال بریدن   گلخانه بخشکید و فنا شد،گُل گلدان حقیقت فریاد نه،! از درد،! سکوت را نشنیدن   شب را مظهر پاکى و اخ...

مهدی ناویانی - کلافه

مهدی ناویانی - کلافه

کلافه! مثل دود سیگاری که از دماغ دایناسور به کجا فرار می کند اره ماهی که خیابان های آکواریم را نفس می کشد گاو قرمزی که مثل خر فکر می کند نفهمیدی!؟ چشم هایت را ببند پهلوانی که زنجیر را پاره نکرد ! ..

مهدی ناویانی - من زشتم

مهدی ناویانی - من زشتم

من آنقدر زشتم، به اندازه دوست داشتن آنقدر که هیچ پیکاسو هم نمی تواند مرا بکشد من آنقدر تابلو ام که دیده نمی شوم آنقدر که ندیده می خندند من آنقدر شکسته ام به اندازه دوستت دارم آنقدر که هیچ کس نمی تواند مرا جمع کند من آنقدر هیچم به اندازه دوستم داری آنقد...

مهدی موسوی

مهدی موسوی

  باز نشستی توو آخرین سیگار با کتابات که اونور ِ تختن مث یه گرگ پیر، غمگینی!... گوسفندا چقدر خوشبختن! چیزایی هست که «تو» می فهمی که به کابوس و عشق مرتبطه بی صدا زوزه می کشی توو خودت راستی ظاهرا تولدته! توی تقویم یه علامت هست روز پرداخت آخرین قبضه! یه پ...

مسعود فرزاد - چراغ هدایت

مسعود فرزاد - چراغ هدایت

  سرگشته در این مرحله، چون گوی بماندیم ز آن سوی نرفتیم و از این سوی بماندیم تو آب روان بودی و رفتی سوی دریا ما سنگ و کلوخیم، ته جوی بماندیم چون باد، تو زی کشور جان، رفتی آزاد ما خاک صفت، بر سر این کوی بماندیم زنجیر علایق را، چون شیر گسستی ما، مور منش، ...

دو شعر کوتاه از ولی عین بیگی

دو شعر کوتاه از ولی عین بیگی

 1 اگر زنی در محیطی به اندازه یک استخر آزاد باشد اگر دو کفشدوزک بر زمین جفت شش بیایند و احساس آزادی کنند و بروند چه فرقی می کند نمی دانی چرا؟ با اینکه؛ نمی دانیم چرا باید درس بخوانیم چون نمی دانیم چه درسی باید بخوانیم   2 نغمه از زمین به آسمان ازطناب ت...

شعری از علی نقویان

شعری از علی نقویان

نام  ندارم ولی به نام هر گلی که بخوانی سر تکان می دهم. هر کبوتر که بپرانی نه اینکه اصلا زاییده نشدم. در فصلهای طولانی نامم را به ابرها داده ام که ببارد به آسمان که وسعت دهم در فصل های طولانی که باد باخود برد در فصلهای طولانی که برف می بارید کبوتر می با...

شهاب مقربین - اگر دری میان ما بود

شهاب مقربین - اگر دری میان ما بود

اگر دری میان ما بود می‌کوفتم در هم می کوفتم اگر میان ما دیواری بود .. ... بالا می رفتم پایین می آمدم فرو می ریختم اگر کوه بود دریا بود پا می گذاشتم بر نقشه ی جهان و نقشه ی دیگر می کشیدم اما میان ما هیچ نیست هیچ   و تنها با هیچ هیچ کاری نمی ش...

یغما گلرویی - صدام را اعدام نکنید

یغما گلرویی - صدام را اعدام نکنید

صدام را اعدام نکنید! او را به حلبچه ببرید و بگذارید نفس های عمیق بکشد.. نفس های عمیق، عمیق، نفس هایی به عمقِ گورهای دسته جمعی کردستان.. صدام را اعدام نکنید! او را به شلمچه بفرستید و بگویید آنقدر گریه کند تا نخل های سوخته ی خوزستان دوباره سبز شوند.. صدا...

مهدی ناویانی - شعر موج

مهدی ناویانی - شعر موج

آشفتگی موج در موج سایه اش فرو می رود در چاهی که تا کجایش از چه پر باشد صدای بوقی قطعه قطعه شده در سطح تا ساحل مرتفع گذر چند اتفاق در قیچی های چندگانه سکونت تو در بازی چاقویی که دنبال دسته اش می چرخد گیج می روم در چرخی که آهسته تر انگار بر می گردد زندگی...

عکس کلوز آپ از صورت هیلا صدیقی

عکس کلوز آپ از صورت هیلا صدیقی

توضیح عکس از زبان هیلا صدیقی : درختی که فقط مغرور ریشه س ، کلاف طالعش دست زنینه / زمینی مونده شاید واسه اینکه ، نمیخواد آسمونا رو ببینه / زمستون از تنش برگاشو دزدید ، یه عمره توی حصر بی بهاره / درختی که هنوزم وهم داره ، که از روی زمین ابری بباره / چه ف...

پاسخ هیلا صدیقی به شاعر کویتی مان عبدالله الهذال

پاسخ هیلا صدیقی به شاعر کویتی مان عبدالله الهذال

  شعری پاسخ هیلا صدیقی به شاعر کویتی مان متن کامل در ادامه ... بی بدیل تر ، از صبح که سماع می کند بروی خزر و مثالِ آفتاب  نشئه ی جام بلندِ البرز  و همانند بهار  مست و سرسبز میانِ زاگرس   با دلی نامحصور  به گشادیِ شبستان کویر  و بسان ظهرِ شرجی و داغ خلی...